به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «روایت و ذهن نویسا» نوشته کورش علیانی بهتازگی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
علیانی نهتنها در اینکتاب به مساله روایت پرداخته، بلکه میگوید به گمان برخی، روایت موضوع اصلی زندگی انسان و سازوکاری است که نهتنها زندگی انسان را از دیگر موجودات جدا میکند، بلکه به انسان تواناییهای ویژهای میدهد که با آنها بر جهان چیره شود. بررسی اهمیت روایت در زندگی انسان و اینکه از اصل و اساس چیست و یا چه نیست، از جمله سوالات مهمی هستند که نویسنده در اینکتاب در پی پاسخدادن به آنها بوده است.
دغدغه اصلی نویسنده در اینکتاب، مساله روایت است. مثلا در یکی از فصول ایناثر به این مساله پرداخته که ذهن انسان، چهطور روایت را میسازد و یا چهطور میتوان از دانستهها و اطلاعات درباره روایت، به یکنظریه مفید دست پیدا کرد.
کتاب «روایت و ذهن نویسا» ۹ فصل دارد که عناوینشان بهترتیب عبارت است از: «درباره اینکه چرا روایت مهم است»، «درباره اینکه روایت چیست»، «درباره اینکه روایت چطور پدید میآید و ذهن چطور کار میکند»، «خیال، واقعیت، جعل و خیالینگی»، «درباره ربط روایت و باور»، «درباره اینکه روایت چطور هویتها را میسازد»، «درباره اینکه روایتهای زندگی چه هستند و چه میکنند»، «درباره روایت و پزشکی» و «درباره فنها و ترفندهای یک بیان روایی».
علیانی درباره مساله روایت در اینکتاب میگوید: آنها که من را از نزدیکتر میشناسند شاید تصدیق کنند که من در زمینه نظریههای روایت و نیز درباره نظریهپردازان روایت، پژوهشگری برکناره نشسته و لااقتضا نیستم که فرقی میان این و آن قائل نباشد. ساختارگرایان اروپای شرقی _ و نه فرانسه _ و صورت گرایان روس و روایتپژوهان انگلوساکسون را بسیار میپسندم و از هرکدام به تشخیص و قضاوت خودم بخشی را مهم میدانم؛ تودوروف و لِیکاف و لباو را بسیار دوست دارم و از بارت و کریستوا به انتخاب و تشخیص خودم دوری میکنم. با تمام اینها، آگاهانه از پرداختن به اینحرفها پرهیز کردهام؛ چون گمان میکنم نظریهپردازی در شکل رایجش تا حد زیادی نوعی تلاش معدنکاوانه است که در بسیاری موارد به ناکجا میرسد و امکانِ یافتن رگههای غنیْ امکانی مهم اما کماحتمال است و بههمیندلیل، روا نیست مخاطب اینکتاب را در نقش مصرفکننده آواره تونلهای معدن کنیم.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
راه سادهتر و کمهزینهتری برای برخورد با این وضع وجود دارد: بپذیریم که موضوع مهمی در میان است که ما، چون فیلسوفان نیستیم و فهم فلسفی نداریم، آن را نمیفهمیم.
البته این تنها مشکل فیلسوفان با هویت نیست. مشکل بعدی این است که از کجا معلوم هویت آدمها آنها را به تمامی از آدمهای دیگر جدا کند؟ به زبان سادهتر، از کجا میدانیم هر آدمی هویت منحصربهفردی دارد و یک هویت مثلا بین دو یا چند نفر مشترک نیست؟
قطعا و بیتردید سادهانگاری است اگر فکر کنیم مشخصهای مثل «فرزند اول دارا و سارا بودن» میتواند هم نقطه ثابت یک هویت باشد که در طول زمان بخشهای زیادی از آن تغییر میکنند و هم تضمینی برای یگانه بودن هویت فرد. اگر حل مساله به این سادگیها بود، فیلسوفها حتما میفهمیدند. مشکل از فهم ماست.
اما خوشبختانه چون ما دنبال راهحلهایی برای همین ذهنهای خام و نادان خودمان هستیم، همین راهحلهای ساده برای ما کافی است و مزاحم کاروبار فیلسوفان نمیشویم. فقط کافی است بدانیم که نگاه فلسفی به این دو سوال پیچیدگیهای بسیاری به دنبال میآورد که ما از آنها بیخبر و به آنها بیتوجهیم.
اینکتاب با ۲۶۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما